درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل لینک هوشمند نويسندگان
دختر جنوبي دختر جنوبي می رسدروزی که بی من روزهاروسرکنی می رسدروزی که مرگ عشق راباورکنی می رسدروزی که تنهادرکنارعکس من نامه های کهنه ام راموبه موازبرکنی سه شنبه 12 شهريور 1392برچسب:, :: 17:55 :: نويسنده : ماندانا
زندگی کوتاه ترازان است که به خصومت بگذرد وقلبهاگرامی ترازان هستند که بشکنند لبخندبزنیدوزیبازندگی کنید فرداطلوع خواهدکردحتی اگرنباشیم یک شنبه 10 شهريور 1392برچسب:, :: 17:31 :: نويسنده : ماندانا
صورت خسته نگران .بی ارامش ومریض که قایم شده بودزیرارایش غلیظ زخمی ازخاطرات تلخ دیروز چشم میدوخت به خیابون سردبی روح باتحمل سنگینی نگاه ادما ادامه میداد اوبه راه ناتمام واولین باربرای اخرین راه هه بهتره بگم که اخرین چاه تنها.دودل.توفکروباتعجب دنبال چی بود؟پول یاتوجه؟ توروزگاری که هرکسی دنبال اشناست دخترک میگرددپی یه فردناشناس که ازاون غریبه هایه عده ماییم اروم اشاره زدکه شیشت روبده پایین فقط میتونم امشب روباتوباشم وبس این روگفت ونشست ودرماشین روبست پسرمی خواست سرصحبت روواکنه زود تیکه مینداخت ومنتظرواکنش بود ولی دخترک صداش رونمیشنید دیدی که بعضی وقت هابغض توگلوته؟ نمی خوای گریه کنی جلوکسی که پهلوته هی.امان ازاین زمان زمانی که دیگه بردتوان ازاین زبان
بی همراه وبیهوده رهسپاراین راه بی نوروهمصدا سپرده خودروبه دست باداسیر زندون لحضه ها تودلش دردهای بیکران خسته از حرف های دیگران اسیرمردهای بی مرام واشک می باره باز
پسرگفت لعنت به این بخت بد خونه ی مامی مونه واسه وقت بعد سعی نکن باسکوتت زیرپوستم بری اگه پایی یی میتونیم خونه دوستم بریم خوب حاضرب با?نفرباشی یانه? معلومه که رفتاردخترک نااشناست سوال تکرارشد.حاضری باشی یانه ودختربه فکریک شب ویک اشیانست گفت بریم. من که همه چی روازدم باختم گناهش پای اون ها که من روپس انداختن عصبانی ازخاطرات خاموش قدیم پی محبت میگردتواغوش غریبه توخونه یی رشدکرده که عشق نبود جای عشق .فحش ومشت وزیرچشم کبود پدری که جلوی مشکلات مختلف ضعیفه فقط زورش میرسه به دخترظریفش باخودش گفت پشتم به کیاقرصه؟ خانواده ام؟اوناروخدا بیامرزه اون موقع کی بود احترام به حرفش بزاره حالامجبوره که تنش روبه حراج بزاره
بی همراه وبیهوده رهسپاراین راه بی نور سپرده خودروبه دست باداسیرزندون لحضه ها تودلش دردهای بیکران خسته از حرف های دیگران اسیرمردهای بی مرام واشک می باره باز
ببین.تواین قصه هارو میشنوی ومیری بعدچندبارشنیدن ازش میگذری وسیری ممنون ازاونایی که به دیگری صداموپاس داد بگذریم.بریم سراغ ادامه داستانی که امروزنوشتنش رومودمن بود این یه دردیه که به خیلیابوده مربوط کوه غم بود.ولی یه نورانبوه پشت کوه واسه ناامیدی زوده هنوز کاری ندارم که کارش خلاف شرعه ولی واسه رابطه هااول علاقه شرطه وگرنه یه روح که روی جسمی سوارهه چطورتواغوشی بره وقتی حسی نداره ؟ تواین روزگاردردناک وسیاه بی شرم ای کاش بگه نگه دارمن پیاده میشم راه برای ادامه دادن زیاده بی شک ای کاش بگه نگه دارمن پیاده میشم ادامه مطلب ... یک شنبه 10 شهريور 1392برچسب:, :: 16:4 :: نويسنده : ماندانا
اگرانکه رفت خاطره اش را می برد فرهادسنگ نمی سفت مجنون اشفته نمی خفت حافظ شعرنمی گفت شنبه 9 شهريور 1392برچسب:, :: 13:34 :: نويسنده : ماندانا
کناربرکه دلم نشستم ونیامدی دوباره درسکوت خود شکستم ونیامدی سوال کردم ازخدا نشانه خانه ی تورا سکوت کردودرسکوتشکستم ونیامدی شنبه 9 شهريور 1392برچسب:, :: 9:13 :: نويسنده : ماندانا
الهی بمیرم اگه بازببینم غمی توی چشمات الهی که باشه برای دل من تمومی دردات الهی بمیرم واسه اون نگاهت که اینقدرنجیبه الهی بمیرم واسه اشک چشمات که خیلی غریبه بمیرم الهی واسه تو توکه گریه کردی توکه لحضه لحضه تموم غماروبامن سرمیکردی دیگه گریه بس کن بزارواسه من تمام غماتو بزارمن بمیرم که طاقت ندارم ببینم چشاتو بمیرم الهی ..................... پنج شنبه 7 شهريور 1392برچسب:, :: 16:14 :: نويسنده : ماندانا
هرگز نخواستم توراباکسی قسمت بکنم یاحتی ازتویه لحضه صحبت بکنم هرگزنخواستم که به داشتن توعادت بکنم فقط بگم مال منی به تو حسادت بکنم انتقدرظریفی که بایه نگاه هرزه می شکنی اماتوخلوت دلم تنهافقط مال منی می ترسم که روی تنت جای نگاهم بمونه یاروی تیشه چشام غباراهم بمونه حتی بااینکه مثل من هیچکس عاشق تونیست پیش توایینه چشام حقیرو لایق تونیست پنج شنبه 7 شهريور 1392برچسب:, :: 3:33 :: نويسنده : ماندانا
خدایا به من توفیق تلاش درشکست صبردرنومیدی رفتنی بی همراه کار بی پاداش فداکاری درسکوت دین بی دنیا عظمت بی نام خدمت بی نان ایمان بی ریا خوبی بی نمود عشق بی هوس تنهایی درانبوه جمعیت ودوست داشتن بدون انکه دوست بدارن روزی کن (بسوزدروزگارباتمام خاطراتش) چهار شنبه 6 شهريور 1392برچسب:, :: 22:6 :: نويسنده : ماندانا
درتکاپوی بودن درسکوت نگاه ها چشم من نگاه تورافریاد زد افسوس امتدادنگاهت پاسخ زمزمه های دیگری بود چهار شنبه 6 شهريور 1392برچسب:, :: 22:0 :: نويسنده : ماندانا
|